امامِ رئوف | ||
اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور میرسد اسفند وقت آمدنش را بیاورید
بعد از کتیبههای حسینیه زودتر سینیِ چای ریختنش را بیاورید
دادم لباس مشکی خود را به مادرم آری بساط دوختنش را بیاورید
دلشوره های خواهر او بیشتر شده اسباب غمنداشتنش را بیاورید
سر نیزه های کوفه صدا میزدند تو را: «ما تشنهایم؛ پس بدنش را بیاورید»
دارد به قتلگاه چه نزدیک میشود زینب - رباب، پیرهنش را بیاورید
حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش: اموال غارتیِ تنش را بیاورید محمد جواد پرچمی [ جمعه 93/8/2 ] [ 4:54 عصر ] [ کبوترِ حرم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |